سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه خدا دوستی را بر خودْ دوستی مقدّم بدارد، در برابر سختی و دشواری مردم، خداوند او را بسنده باشد .بنده ام پیروی ام کن تا تو را مانند خود گردانم . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
مشخصات مدیروبلاگ
 
خاتون[3]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

علاقه و محبت به کسی یا چیزی, از قوی ترین عوامل تلاش و انگیزه ساز در انسان, به خصوص نوجوانان و جوانان است. وابستگی های عاطفی, انسان را فعّال تر و با انگیزه تر می سازد و تا سرحد فداکاری و پذیرش خطرات می کشاند. پیدایش محبت در دل, موجب تحوّل و دگرگونی انسان می شود. آدمی همواره به سوی فکر و فرهنگ محبوب کشیده می شود. شهید مطهری می نویسد:
(عشق و محبت, سنگین و تنبل را چالاک و زرنگ می کند و حتّی از کودن [ (احمق) ], تیزهوش می سازد… عشق است که از بخیل, بخشنده و از ناشکیبا و بی طاقت, متحمّل و شکیبا می سازد. اثر عشق است که مرغ خود خواه را که فقط به فکر خود بود دانه ای جمع کند و خود را محافظت کند, به صورت موجودی سخی در می آورد که چون دانه ای پیدا کرد, جوجه ها را آواز دهد….
از آن جا که تأثیر محبت در زندگی فردی و اجتماعی و ایجاد تحوّلات مهم, بسیار است, جا دارد که راجع به آثار آن جست و جو و کاوش بیشتری صورت گیرد و نمونه های ویژه از زندگی اشخاص آورده شود.
وقتی دل, جای محبت است و محبت هم سازنده, تغییر دهنده و محرک است, چه بهتر که این محبت و علاقه, در مسیر سالم و در باره اشخاص و موضوعات ارزشمند باشد تا دوستدار را در مسیر کمال قرار دهد. محبت نسبت به هر کس, در واقع پیوند زدن دل و زندگی و سرنوشت با اوست. چه بهتر که این پیوند با افراد شایسته باشد, تا سرنوشت مطلوبی برای انسان رقم بزند. سعدی گوید:
سعدی اگـر عاشقی کنـی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّداز این رو قرآن کریم, (اهل بیت) را به عنوان شایسته ترین انسان ها برای مهرورزی و ابراز علاقه و دوست داشتن معرّفی می کند و حتی اجر و مزد رسالت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله)را هم, مهرورزی و مودّت به خاندان ایشان می داند: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فی القربی; ای پیامبر! بگو: من از شما هیچ مزدی نمی خواهم. مگر دوستی و محبت به خویشاوندانم). این, بالاترین محبتی است که سفارش دین و کتاب آسمانی است. البته ثمره آن هم به خود ما بر می گردد, زیرا خود ما از این دوستی و مهرورزی به خاندان پیامبر, چه در دنیا و چه در آخرت, بهره می بریم.
مبنای دین ما, بر اساس حب ّ (دوستی) و بغض (دشمنی) است; دوستی خدا و رسول و ائمّه و مؤمنان و پاکان, و بغض و کینه ورزی به مشرکان و کافران و ظالمان و مستکبران و دشمنان انسانیت. پس ارزش هر محبتی, از راه محبوب مشخص می شود. قدر وقیمت هر کس به تناسب محبوب ها و معشوق های اوست. به گفته روان شناسان: (دوستی های ایام جوانی و دوران بلوغ, در نتیجه تجاربی که به وجود می آورند, در توسعه [ و رشد ]نقش مهمی بازی می کنند. همچنین این دوستی ها, مولّد دوستی های عاقلانه تری در زمان کمال و بزرگی می شوند.
انسان همیشه در پی الگوست تا از آن الهام بگیرد و خود را همسان او قرار دهد. کشش به سوی الگوها و قهرمان ها, در سرشت انسان نهاده شده و در نوجوانان و جوانان بیشتر است. از این رو, شناخت الگوها و معرفی آنها, هم می تواند این خلأ روحی و کشش روانی را پر کند و پاسخ دهد و هم در ایجاد روحیّات والا و کمالات انسانی و ارزش های اخلاقی در افرادی که به دنبال الگو هستند, مؤثّر باشد. روان شناسان می گویند: (فرد, به ویژه در نوجوانی, همواره به قهرمان توجه دارد و حتی اگر بدان دسترسی نداشته باشد, در عالم خیال و رؤیا از بسیاری جهات او را الگو و مدل رفتار خویش قرار می دهد. هیچ مکتبی به اندازه اسلام, دارای (الگوهای خوب) و (قهرمانان ارزشی) نیست. قرآن کریم هم پیوسته از انسان های نیک, گروه های صالح و امت های شایسته یاد می کند و آنان را می ستاید تا به عنوان الگوهایی مناسب از آنان استفاده شود. قرآن حتی سعی می کند امت مسلمان را هم برای همه ملّت ها به عنوان نمونه و الگو معرفی کند.
به دلیل این که محبت در سرنوشت و سعادت ما مؤثر است, باید به آن و گرایش های خودمان حسّاس باشیم, دل را به روی هر نوع محبت و هر محبوبی باز نکنیم, هر کس را به عنوان دوست و مورد علاقه انتخاب نکنیم, مهر پاکان را در دل بپرورانیم و با شناخت الگوهای کامل و افراد شایسته مهرورزی, علاقه ها را به آنان نثار کنیم.
قرآن, از دل های وارونه, دل های آلوده, دل های سفت و خشن, دل های نرم و خاشع, دل های متکبر, دل های با ایمان و اطمینان, دل های شیفته خدا, دل های گرویده به کافران و دشمنان, دل هایی که شیطان آنها را وسوسه می کند, دل های شیفته دنیا و مادیّات, دل های عاشق خدا و رسول و… یاد می کند. به جاست که بر دل های خود و آنچه بر آنها وارد می شود و جای می گیرد, نظارت داشته باشیم.

ابعاد موضوع محبت
محبت, دوستی و مهرورزی, عرصه های متفاوتی دارند, از قبیل:
الف) تأثیر محبت بر اصلاح رفتاری انسان ها و بهره گیری از شیوه محبت در ایجاد رفتارهای خوب و تغییر اخلاق در دیگران.
ب) آثار و پیامدهای بد مهرورزی به کسانی که نالایق اند, یا موضوعاتی که بی ارزشند, یا محبوب هایی که از بین رفته اند, و دل سپردن به محبوب های ابدی و ماندگار.
ج) انسان هایی که از راه توجه به الگوهای شایسته, راه کمال را در پیش گرفته و به خودسازی رسیده اند; همچون یاران پیامبران, اصحاب ائمّه و انسان های تربیت شده در مکتب انبیا.
د) محبت به اهل بیت, سفارشی که به این موضوع شده است, ثواب و آثار و برکات آن در دنیا و آخرت, و نجات بخشی این محبت در دشواری های قیامت و علم برزخ.
ه) دوستی های صالح و ناصالح, دوستان خوب و بد و واقعی و دروغین و شناخت ویژگی های آنان بر اساس آیات و روایات و گفتار بزرگان و سروده های شاعران و آنچه در حکایت ها و حکمت های گذشتگان آمده است.
و) عوامل تقویت کننده دوستی ها و تحکیم کننده رابطه های قلبی و بررسی عواملی که دل ها را از هم دور می کند و فاصله, کینه و دشمنی ایجاد می نماید.
ز) بررسی این که چه کسانی با پیامبر و ائمّه و اولیای الهی دوست بودند, دوستان ویژه آنان چه خصوصیت هایی داشته اند و چگونه به این دوستی ها رسیده اند.
ح) چگونه می توان مهر و محبت انسان های شایسته و اولیای الهی را در دل کودکان و نوجوانان ایجاد کرد و آنان را از گرایش به الگوهای نامناسب باز داشت؟ نقش پدرها و مادرها و اولیا و مربّیان و رسانه های جمعی و کانون های فرهنگی و مراکز اثر گذار در این زمینه ها چیست؟
ط) ارزش محبت و دوستی و احسان و نیکی به دیگران, مردم دوستی و نوع دوستی از نگاه دین و متون مذهبی.
پایان کلام را سخنی از شهید مطهری قرار می دهیم که در باره ابراز دوستی به دیگران می نویسد: (آن خویی که معیار انسانیت است, محبت است, انسان دوستی است و مادر همه خوی های خوب دیگر, محبت است. پس اگر کسی خُلق و خُویش بر اساس انسان دوستی بود و انسان دوست بود, انسان است. به سرنوشت دیگران همان قدر اندیشیدن که به سرنوشت خود و بلکه به سرنوشت دیگران بیشتر از سرنوشت خود اندیشیدن, در منطق دین, اسم این را ایثار می گذارند… اول حرفی که در معیار انسانیت مطرح است, انسان دوستی است. انسان اخلاقی یا انسان بالاتر, انسان فراتر, انسانی است که انسان دوست باشد.


  
  
سعی کنید به شکست به عنوان راه جدیدی بنگرید. راهی که شما را به تفکر پیرامون بازسازی و تولد دوباره، راهنمایی می‌کند.
- اگر قبول کنید که آن‌چه برای‌تان پیش می‌آید، به‌وسیله‌ی حکمت خداوند تعیین شده، دیگر از وقوع هیچ حادثه‌ی بدی، سراسیمه نمی‌شوید و نگرانی به دل خود، راه نمی‌دهید.
- فکر نکنید که از شما گذشته و یادگرفتنِ هنری تازه، خاص جوان‌ترهاست. برای آموختن نقاشی، موسیقی، شعر، داستان و نمایش، سن و سال مهم نیست بلکه علاقه، اهمیت دارد. فراموش نکنید هیچ آرام‌بخش اعصابی، هیچ آمپول خواب‌آوری و هیچ لالایی، آرام‌بخش‌تر از نگاه‌کردن به ساخته‌ی دست خودتان نیست.
- سعی کنید در محیط کار با کسی بیش از آن‌چه که لازم است، صمیمی نشوید. در برابر افرادی که سعی دارند بیش از آن‌چه که لازم است راجع به شما بدانند، تنها به لبخندی اکتفا کرده و آن‌گاه، روند صحبت را تغییر دهید.
- میز کار خود را تمیزکرده تا فردا صبح، آسوده‌تر به کار خود بپردازید. هرگز چند کار را با هم انجام ندهید، بلکه کاری را شروع کرده، به پایان برسانید و بعد به سراغ کار دیگری بروید.
- ساعتی یک‌بار از جای خود بلند شوید و کمی راه بروید تا زانوهای‌تان خسته نشوند. سعی کنید از صرف غذاهای پرچرب و سنگین بپرهیزید و خوراکی‌های ساده و پرانرژی مصرف کنید.
- صبح‌ها به جای کیک، میوه یا آب‌میوه بخورید. از خوردن بیش از سه فنجان چای در محل کار، خودداری کنید، زیرا اعصاب را تحریک‌کرده و خستگی می‌آورد. به جای آن، آب بخورید.
- خود را همان‌گونه که هستید، بپذیرید. سعی نکنید شخصیتی جز آن‌چه که هستید را به دیگران معرفی کنید و از خود، چهره‌ای جدید بسازید. با لحن عادی خود، صحبت کنید تا دیگران شما را بشناسند و همان‌گونه که هستید، قبول‌تان کنند.
- اولین گام برای رسیدن به آرامش، این است که به‌طور دقیق، مجسم کنید چه می‌خواهید. تا زمانی که آرزو و خواسته‌ی خود را نشناخته‌اید، هرگز نمی‌توانید آن را عملی کنید. دومین گام، عمل‌کردن به خواسته است.
- برای انجام هر کاری، چه ساده و چه مشکل، چه حیاتی و چه پیش‌پا افتاده، لازم است با تمایل و رغبت هرچه تمام‌تر، جلو بروید وگرنه با برداشتن گام‌های بی‌تفاوت و بی‌انگیزه، هرگز به سرمنزل مقصود، نخواهید رسید.
- به دیگران احترام بگذارید تا به شما احترام بگذارند. به خواسته‌ها و نیازهای دیگران اهمیت بدهید و در جهت منفعت‌های آنان بکوشید.
- «ریلکسیشن»، تکنیکی برای آرام کردن عضله‌های بدن است و شما با استفاده از آن می‌توانید از تنش و فشاری که بر بدن‌تان وارد شده، رها شوید و ذهن خود را نیز آرام کنید.
- مسایلی در زندگی وجود دارند که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را پیش‌بینی کند یا از وقوع آن‌ها جلوگیری نماید. در صورت بروز چنین اتفاق‌هایی، کاری از شما برنمی‌آید، بنابراین خود را عذاب ندهید و حرص و جوش نخورید.
- می‌توانید زندگی، کار و فرزندتان را در دل، به خدا بسپارید و با خیال راحت به امور خود بپردازید. البته این بدان معنا نیست که خودتان هیچ تلاشی نکنید! بلکه بعد از تلاش و کوششِ همیشگی، نتیجه را به او واگذار کنید و بدانید که او از همه، عالم‌تر و داناتر است.
- وظیفه‌های بیش از حد به خود محول نکنید و اشتباه‌های خود را ببخشید.
- بدن، همیشه پیام‌هایی به ما می‌دهد که اغلب به آن‌ها توجه نمی‌کنیم. برای نمونه گاهی وقت‌ها، در میانه‌ی روز، ناگهان احساس خستگی می‌کنیم. به جای نادیده گرفتن این حس، بهتر است میوه‌ای خورده و ببینیم آیا آن خستگی به‌خاطر پایین‌آمدن میزان قند خون بوده یا خیر.

  
  
روزی امام صادق علیه السلام خطاب به شاگردانش فرمود: تاکنون چه چیزی از من آموخته اید؟
یکی از شاگردان : هشت مسئله آموخته ام .(56)
امام صادق علیه السلام : آنها را برایم بیان کن تا بدانم . شاگرد گفت :

خداوند متعال فرمود: مَن یَعمَل خَیراً یُجزَ بِهِ
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .

امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .

هر کس از خدای خویش بر انجام گناه بترسد و نفس خویش را از هوی و هوس باز دارد جایگاه او بهشت است .
بنا بر این سعی کردم هوی و هوس را از خودم دور کنم ، و بر طاعت و عبادت الهی مداومت ورزم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .

هر کس به خداوند و در راه او قرض الحسنه بدهد، پس خدا آن را چند برابر به او بر گرداند و ثواب بسیاری به او خواهد داد.
پس من مضاعفه را دوست دارم و چیزی را محفوظتر از آنچه نزد خدا باشد نمی بینم . به همین جهت هرگاه چیزی عزیز و بزرگ به دست می آورم به وسیله آن به خدا رو می آورم و در راه خدا به مصرف می رسانم تا ذخیره ای برای آخرت باشد که به آن نیاز پیدا خواهم کرد.
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .

نَحنُ قَسَّمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضا سُخرِیا وَ رَحمَةُ رَبِّکَ خَیرٌ مَمایَجمَعُونَ(59)
ما روزی مردم را در زندگانی دنیا میان ایشان قسمت نمودیم و بعضی را بر بعضی دیگر برتری بخشیدیم تا برای رفع نیازمندیهای خود دیگران را بکار گیرند. وبا تعاون و همکاری نیازهای یکدیگر را بر طرف سازند، و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه مردم در دنیا انباشته می کنند.
پس وقتی دانستم رحمت واسعه الهیه از آنچه مردم جمع می کنند بهتر است ، به هیچکس حسد نورزیدم و بر آنچه از دنیا از دست دادم تاءسف نخوردم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .

اِنَّ الشَّیطانَ لَکُم عَدُوُّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوا(60)
پس به دشمنی با شیطان روی آوردم و از دشمنی با غیر او اعراض کردم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .

وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلا لِیَعْبُدُونَ * مااُریدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما اُریدُ اَنْ یُطعِمُونَ * اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتینُ(61)
هدف خلقت جن و انس معرفت و پرستش خداوند است . من از مردم روزی و اطعام نمی خواهم ، همانا خدا روزی رسان توانا و نیرومند است .
پس دانستم وعده خدا حق ، و سخن او راست است . آنگاه به وعده او آرام گرفتم و به سخن او راضی شدم و به حق او بر من توجه نمودم و از آنچه برای من نزد غیر اوست روی گرداندم .
امام علیه السلام : احسنت ، آفرین .

وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلُ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیی ءٍ قَدرا.(62)
کسی که تقوای الهی پیشه سازد، خداوند او را از شبهات و مشکلات و فتنه های دنیا، و شدائد و خطرات آخرت به سلامت بیرون خواهد آورد، و از راهی که تصور نمی کند و به حساب نمی آید روزی او را خواهد داد. هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت نماید و به هدف و مرادش می رساند، و خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است .
بنابراین من بر خدا توکل کردم و اعتمادم از غیر او زائل گشت .
امام صادق علیه السلام پس از شنیدن این هشت مطلب فرمود: به خدا سوگند، تورات ، انجیل ، زبور، فرقان و سایر کتب آسمانی به این مطالب هشتگانه بر می گردد.
کشکول جبهه 1 - دیدم هر محبوبی حبیب خود را هنگام مرگ رها می کند و از او جدا می شود، پس همت وسعی خود را مصروف داشتم به چیزی که از من جدا نگردد و مرا تنها نگذارد، بلکه در تنهائی انیس و مونس من باشد.و آن عمل خیر است که پس از مرگ نیز با من است . 2 - گروهی را دیدم که به حسب و نسب خود فخر می کنند، و گروهی دیگر به مال و فرزند خود، و حال آنکه اینها فخر ندارد. من فخر عظیم را در کلام خدا دیدم که فرمود: اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم پس تلاش کردم نزد خدا کریم باشم . 3 - دیدم مردم به لهو و لعب ، و طرب و شادی سرگرم هستند و شنیدم که خداوند فرمود: واَما مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفسَ عَنِ الهَوی فَإِنَّ الجَنَّةَ هِیَ المَاءوی (57) 4 - دیدم هر کس چیزی بدست می آورد، در حفظ او می کوشد در حالی که خداوند می فرماید: مَن ذاَالَّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً فَیُضاعِفهُ لَهُ وَ لَهُ اَجرٌ کَریمٌ(58) 5 - دیدم بعضی از مردم به بعضی دیگر حسد ورزند خداوند می فرماید: 6 - دیدم بعضی از مردم با بعضی دیگر در مسائل دنیوی و لذات نفسانی با هم کینه و دشمنی می ورزند، وشنیدم کلام خدا را که فرمود: 7 - دیدم مردم در طلب رزق و جمع مال بسیار تلاش می کنند و خود را بزحمت می اندازند در حالی که شنیدم خداوند فرمود: 8 - دیدم گروهی از مردم به سلامتی و نیروی بدنی خود، بعضی دیگر به کثرت اموال ، و جمعی به کثرت اولاد اعتماد نموده ، و به آینده خویش دل خوش کرده اند.

  
  
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >